بدن اول بدن فیزیکی
از بدن فیزیکی شروع می کنیم. آنگاه مراحل بعد برای شما بهتر روشن می شود.
وقتی که روی بدن فیزیکی کار میکنید نیم نگاهی هم به بدن دوم می اندازید.
این آگاهی فقط خارجی نیست. شما می توانید از درون نیز از بدنتان آگاه باشید.
شما می توانید به دستانتان آگاهی داشته باشید وقتی که به آنها نگاه می کنید. اما یک حس درونی نیز در اینجا وجود دارد. وقتی که شما چشمانتان را می بندید دستان شما دیده نخواهد شد اما هنوز یک حس بودن در آنجا (محل دست) وجود دارد.
بنابراین آگاه نمی شویم از بدنمان وقتی که به آن نگاه می کنیم.این نکته نمی تواند شما را به درون سوق دهد. احساس درونی کاملا متفاوت است.
حس کردن بدن از درون اولین مرحله است. در حالت های مختلف بدن چیزهای مختلف از درون حس میکند. وقتی شما عشق می ورزید یک حس ویژه درونی پدید می آید. وقتی تنفر می ورزید ، حس درونی متفاوت است. وقتی احساس سستی می کنید این فرق می کند با اینکه احساس فعال و بشاش بودن را دارا هستید.
وقتی که خواب آلود هستید یک فرق دیگر حس می شود.این تفاوت ها باید از هم باز شناخته شوند و تمیز داده شوند.تنها انوقت است که می توانید زندگی درونی بدن خود را بشناسید. آنگاه شما می توانید داستان درونی ، شرح درونی کودکی ،جوانی ، و پیری خود را بشناسید.
چاکرای اول چاکرای ریشه:
چاکرای ریشه که در انتهای ستون فقرات کمر بیشتر تمرکز یافته است ، مرکزی است که یک نور الهی سفید را متشعشع می کند وقتی که مراحل بالای روحانی احساس گردد.این مرکز انرژی مرکزی است برای زندگی مادی، مرکزی است که آگاهی لطیف الهی در زندگی فیزیکی ریشه می یابد.نتیجتا این چاکرا پایه و اساسی است برای وجود انسانی در جهان فیزیکی و اگر آن مسدود شود شما انسانی می شوید بدون ریشه هم در وجود روحی و هم در جسمی.
به اضای هر هفت بدن هفت چاکرا وجود داره که هر چاکرا با چاکرای معادل آن از راه خاصی مرتبط است.به این ترتیب چاکرای ریشه با بدن فیزیکی مرتبط است. و به همین ترتیب تا آخر.
یک ارتباط کامل بین چاکرای ریشه و بدن فیزیکی برقرار است. چاکرای ریشه دو امکان دارد. یکی آن امکانی است که از بدو تولد به صورت طبیعی در انسان هست و دیگری مدیتیشن.پایه ای ترین مورد در امکان اول ( امکان طبیعی) در قوای جنسی است.
هر انسانی دارای دو بعد و وجود مشترک فیزیکی و روحی است.چاکرای ریشه شما را قادر می سازد که هر جا هستید وجودتان را آشکار کنید و نور حساس سفید آن ارتعاشی ساطع می کند که با عشق مادری کار میکند.در عشق مادری دو وجود فیزیکی و روحی از یک راه رفیع با هم یکی می شود. در این حالت ، جایی که شما می توانید پرستاری یک کودک را توسط یک زن تصور کنید، درخواستی از جهان فیزیکی با شکل بزرگی از عشق معنوی متحد می شود .
این اتفاق به خاطر این برای بشر مهم است که دوره پرستاری کوتاه نیست. برای این دوره هم مادر و هم بچه ، چاکرای ریشه خود را برمی انگیزند و توسعه می دهند و پاک میکنند ، و این، امکان توسعه ای بنیادی را به کودک تازه متولد شده می دهد.
اگر دوره نگهداری بچه کوتاه باشد یا به طور کل از قلم بیافتد چه چیزی می تواند اتفاق بیافتد؟؟ کودک نمی تواند بدرستی قلمرو روحانی خود را درک بپذیرد و این می تواند کودک را بی قرار کند.
بسیاری از کودکانی که از بیش فعالی رنج می برند این باعث بی قراری آنها می گردد این مورد از اینجا ناشی می شود.
وقتی مادر از فرزند پرستاری میکند ارتعاش چاکراهای ریشه آنها باهم مخلوط می شود. وقتی ارتعاش دو چاکرا ریشه باهم مخلوط بشود یک نمایش (figure) از آن به جا می ماند هر چه قدر چاکراهای ریشه خالص تر باشد این نمایش زیبا تر است .
بدن دوم بدن اثیری
لحظه هایی که از درون به بدن خود آگاهی پیدا کردید بدن دوم به طور اتوماتیک خودش را نشان داد. این بدن دوم حالا از خارج شناخته می شود.اگر شما بدن اول را از درون شناختید ، آنگاه شما از بدن دومتان از بیرون (خارجی) آگاه شدید.
بدن دوم شما ، که در واقع بدن اتری یا اثیری خوانده می شود مثل دوده یا دود فشرده شده است.شما می توانید از طریق آن بدون هیچ گیری حرکت کنید ولی این بدن شفاف نیست.شما نمی توانید از خارج به آن نگاه کنید.بدن اول جامد است بدن دوم به همان شکل بدن اول است با این تفاوت که جامد نیست.
بدن اثیری می تواند از بدن شما خارج شود.بعضی هنگام در مدیتیشن این بدن بالا و پایین می رود و شما احساس می کنید که جاذبه زمین شما را به طرف خودش نمی کشد.اما وقتی چشماهیتان را باز می کنید شما در زمین هستید و شما در می یابید که در تمام مدت اینجا بودید. این حالت بلند شدن(برخاستن از زمین) از بدن دوم ناشی می شود نه از بدن اول.برای بدن اول جاذبه ای وجود ندارد، لحظه هایی که شما بدن دوم را می شناسید و در می یابید یک حس آزادی و رهایی احساس می شود که در بدن اول ناشناخته است.شما می توانید از بدن خود خارج شوید (به وسیله بدن دوم) و دوباره برگردید.
هم اکنون شما می توانید از بدن دوم خود از داخل آگاهی داشته باشید به این صورت که از بدن اول (فیزیکی) به صورت درونی آگاهی داشته باشید. از کارکرد درونی ،مکانیسم و زندگی درونی آگاهی داشته باشید.
اولین باری که سعی به انجام این کار می کنید شاید خیلی سخت باشد، اما وقتی به آن آگاهی پیدا می کنید به بعد بدن فیزیکی و بدن اثیری نقطه توجه شما به دو بعد و دو ناحیه تقسیم می شود.
چاکرای دوم چاکرای خاجی یا هارا:
چاکرای هارا(خاجی) نوری ارغوانی از خود ساطع میکند وقتی که مراحل فوق روحانی احساس گردد.ارغوانی رنگی مثل رنگ صورتی روشن یا قرمز مایل به بنفش . وقتی این چاکرا پاک باشد آنگاه شخص فقط دارای افکار مثبت می باشد . آنگاه افکار و احساسات منفی و کثیف نمی تواند به او نفوذ کند.افکار منفی مثل خودپرستی یا دشمنی و عناد.
این چاکرا به طور اهم چاکرای جنسی شناخته می شود. میل جنسی اگر به خود پرستی نرود گناه یا کار ناپسندی نیست بلکه اگر به افکار خود پرستانه سوق پیدا کند نتیجه اش می شود سادیسم یا دیگر آزاری و ...
وقتی دو نفر به هم عشق می ورزند آنگاه نوری که ازچاکرای خاجی آنها ساطع می شود با هم مخلوط می شود
وقتی که چاکرای خاجی خالص باشد به معنی این است که فرد به صورت مثبت زندگی می کند این یعنی اینکه زندگی بدون شکایت و گلگی از دیگران و سرزنش را داراست. زندگی براساس صداقت. این افراد دقیقا به احساس و ادراکات مثبت و منفی اشراف دارند.
لحظه هایی که بدن دوم را از درون شناختید بدن سوم یا بدن اختری از بیرون شناخته شد.بدن سوم همانند بدن دوم مثل بخار می ماند با این تفاوت که شفاف است.بدن اختری به همان اندازه بدن اول و دوم است. تا پنجمین بدن اندازه همین قدر است ، محتوای هر بدن تغییر می کند اما تا پنجمین بدن اندازه یکی است.
این بدن بدنی است که احساسات و خواسته های شما به وسیله آن احساس می گردد وقتی شما عصبانی هستید ، ناراحت هستید، خوشحال هستید یا هر احساس دیگری را دارید شما بدن سوم خود را حس می کنید.
خیلی از مردم وقتی راجع به احساسات بحث می کنند آن را از سلولهای عصبی بدن و هورمونهای مترشحه می دانند در حالی که شما بعد از مرگ هم دارای احساسات هستید به خاطر این است که این سلولها با بدن سوم کار می کنند. پس در واقع احساسات وابسته به بدن فیزیکی نیست بدنی که درخواب می بینید و در رویا این بدن اختری شما است.این بدن همان بدنی است که در خواب با آن مواجه هستید.وقتی که خواب می بینید و در رویا هستید با این بدن هستید.
چاکرای مانی پورا (شبکه خورشیدی)
این چاکرا نور آبی مایل به بنفش و همچنین طلایی از خود ساطع می کند. وقتی این چاکرا خالص و پاک باشد آنگاه شخص است که با مردم صلح آمیز رفتار می کند و زندگی او بدون ستیزه است ، زمانی که وابستگی های مثبت وجود دارد و تمام ستیزه ها و جنگ ها ایست می کند وقتی شخص به آموختن می پردازد به جایی اینکه بجنگد.
وقتی دو شخص با هم دعوا می کنند آنگاه نور آبی ارتعاش یافته از چاکرای مانی پورای آنها شروع به تیره شدن می کند و وقتی این نور چاکرا ها باهم مخلوط می شود چیز منفی پدید می آورد.
بدن چهارم بدن ذهنی
بدن چهارم بدنی است مطلقا بدون جدار (wall-less) . درون سومین بدن ( که می شود چهارمین بدن) حتی هیچ دیواره شفافی وجود ندارد.آن هست فقط یک مرز بدون جداره پس به سبک و قاعده خاصی نیاز ندارد.
جدار در واقع بین هر کالبد با کالبد دیگر وجود دارد اما همان طور که گفتیم بین بدن سوم و چهارم جداری وجود ندارد.اما بین چهارم و پنجم جدار هست اما مثل جداری که بین بدون اول و دوم است نیست.
در زندگی طبیعی شما بدن ذهنی را به عنوان ذهن خود درک می کنید. شما فکر می کنید، تصاویری در تخیل خود می بینید(چشم ذهنی) ، شما می توانید صدا و اصوات را در {ذهن خود} بشنوید . تمام این پدیده ها در بدن ذهنی اتفاق می افتد.
تمام بدن های زیر چهار به یک جهان (plane) ربط دارند. آنها جهان های افقی هستند. حالا این بدن چهارم عمودی است. بنابراین جدار بین بدن چهارم و پنجم بزرگتر از جدار مابین بدنهای زیری تر است. به خاطر اینکه دید معمول ما افقی است نه عمودی ما کنار به کنار (به اصطلاح خودمان side by side) می بینیم نه بالا و پایین.
نکته در صورتی که تمریناتی جهت عبور از بدن های مختلف دیدید این تمرینات بسیار پیشرفته هستند در صورت عدم رعایت نکات آنها عوارض جبران ناپذیری به وجود می آید. ما در اینجا فقط قصد معرفی کالبدها را داریم و نوشته ها حالت تمرین ندارد.(تمریناتی مثل عبور از بدن چهارم به پنجم در مدیتیشن با تکنیک نگاه رو به بالا به سمت چشم سوم)
چاکرای آناهاتا یا قلب
این چاکرا از دیگر چاکراها مهمتر است.چرا که شما را قادر می سازد خدا ، عشق پاک و همه چیز و همه کس را احساس کنید. ابراز محبت کردن دوست داشتن عشق ورزیدن ؛ دلسوزی ، عشق بدون قید شرط همه و همه از امکانات این چاکرا می باشد.
بعد از پنجمین بدن به قلمرو و بعد دیگری وارد می شوید.حرکت از بدن اول به سمت بدن چهارم از خارج به داخل است . از بدن چهارم به پنجم از پایین به بالا است.بدن پنجم تواناترین بدن است. آن بدنی است که بالاترین حالت ممکنی و شدنی (possible) که برای بشر ممکن است درون آن است. بالاترین حالت فردی است. اوج عشق ، اوج دلسوزی و اوج هر چیز قیمتی و با ارزش.ناراحتی درون آن گم می شود.
در بدن پنجم مسئله بالا و پایین و یا بیرون و داخل نیست . بلکه مسئله با نفس(ضمیر) یا بدون نفس بودن است.
به خاطر این هست که وقتی بدن پنجم حس می شود شخص فکر می کند دیگر تمام است و پنج بدن بیشتر ندارد نه هفتت بدن. در حالی که این آخری نیست. آن یک بودن جدید است.
چاکرای پنجم چاکرای گلو
این چاکرا نور آبی روشن را از خود ساطع می کند که یک نور آبی خالی نیست بلکه نور واضح و روشن آبی است. وقتی این چاکرا خالص باشد آنگاه شخص آشتی بدون لغزش درونی را احساس می کند. احساس قدرت می کند. قدرت نه به معنای داشتن نیرو بلکه قدرت در آسایش درونی.وقتی که دو نفر انرژی حاصل از چاکرای گلو را باهم مخلوط می کنند می توانند با هم فعالانه صحبت کنند. اگر یکی از آنها بخواهد بر دیگری چیره شود (منفی) آنگاه هر نور آبی ارتعاش یافته از چاکراهای مشترک شروع به کدر شدن می کند.
بدن ششم بدن کیهانی
رفتن به بدن هفتم از ششم حتی هیچ متدی وجود ندارد.در بدن پنجم متد گمشدن بود اما در اینجا متدی وجود ندارد حتی اگر از بدن ششم عبور کنید فقط هیج می بینید.این امکان وجود ندارد که از هستی به عدم رفت. این فقط یک پرشی است بی علت. اگر علتی وجود داشته باشد تسلسل اتفاق می افتد بنابراین در مورد رفتن از بدن ششم به هفتن حتی نمی توان سخن گفت.
چاکرای ششم چشم سوم
چاکرای آجنا که چشم سوم هم خوانده می شود بین دو ابرو روی پیشانی واقع است.این چاکرا مرکزی است برای روشن بینی و بینایی و ماورای زمان و فضا . این چاکرا نور سبز روشن از خود ساطع می کند.
وقتی دو نفر انرژی چاکرای ششم خود را با هم به اشتراک می گذاراند ( مخلوط می کنند) این ممکن است اتفاق بیافتد که روشن بینیشان تقویت شود. اگر چاکرای آنها پاک باشد این اتفاق می افتد. در صورتی که چاکرای آنها پاک نباشد نور سبز شروع به تاریک و تیره شدن می کند و این حالت تصورات غلط و حدو حدود در فضا و زمان به وجود می آورد.
بدن هفتم بدن نیروانیک یا الهی
بدن هفتم آخرین بدن می باشد . به خاطر اینکه شما عبور کردید از هفت جهان علت و معلولی. شما به منبع اصلی رسیدید. جایی که از آنجا آمده و به آنجا خواهید رفت. در دنیای هفتم ( plane) خدا آنجاست. اگر دنیای پنجم و ششم خارق العاده باشد دنیای هفت از همه مرموز تر و خارق العاده تر است.کلا بالاتر از هر چیزی که بشر می تواند بگوید، فکر کند یا احساس کند.
چاکرای هفتم چاکرای تاج
این چاکرا نوری زرد و طلایی از خود ساطع می کند.این چاکرا خرد را به نمایش می گذارد.یک خرد عمیق.وقتی دو نفر انرژی این چاکرا را به اشتراک می گذارند چاکرای تاج آنها باهم درگیر می شود و این به این معناست که نور این چاکراها با هم مخلوط می شود. و وقتی این چاکراها پاک باشد ارتباط تله پاتیک قوی برقرار می کنند و خرد از یکی به دیگری منتقل می شود.این جا دیگر کلمات نقشی بازی نمیکنند یعنی در صورتی که چاکرا ها با هم مخلوط شود این عمل اتفاق می افتد. وقتی چاکرای تاج یک نفر به شدت پاک باشد آنگاه نور زرد شروع به تبدیل شدن به رنگی طلایی نرمی می کند. وقتی که دو نفر که چاکرای تاج آنها بسته است با هم صحبت می کنند نور بسیار نا مطبوعی و تیره رنگی پدیید می آید.